همه انسانها داستانهای انگیزشی را دوست دارند. بههمیندلیل است که داستانسرایی یک استراتژی و ابزار قدرتمند برای بازاریابی محتوایی محسوب میشود. این ویژگی به دلیل درگیر کردن عواطف انسانی، تاثیرگذاری بیشتری روی مخاطبان ایجاد میکند. در این مطلب به شما خواهیم گفت که داستان سرایی چیست و چه اهمیتی دارد؟
داستان سرایی چیست
داستانسرایی ابزار قدرتمندی برای توضیح موضوعی به صورت جذاب است. این کار باعث جذب مخاطبان بیشتری در کسبوکارتان میشود. بخشی از موفقیت تبلیغات و بازاریابی محتوایی به توانایی داستان سرایی کسبوکارها بستگی دارد.
شاید شما هم موقع تولید محتوا به این موضوع فکر کردهاید که چطور میتوانید درباره موضوع موردنظر خود، مطلبی بنویسید که مخاطبان خود را به آن جذب کنید. داستان گفتن اینکار را برای شما آسانتر میکند. داستانها نقش مهمی در ارتباط مردم با یکدیگر و درک محیط پیرامون خود دارند. اینکار باعث جذب، اعتماد و تاثیرگذاری بیشتر بر روی مخاطبان میشود.
داستان سرایی در بازاریابی محتوایی، موضوع تازهای نیست، بلکه این تکنیک از سالها قبل مورد استفاده قرار گرفته است. برندهایی مانند کوکاکولا از این تکنیک استفاده کردند. در حال حاضر، هر کسبوکاری میتواند از تکنیک داستان سرایی بهعنوان یک راه خوب برای دسترسی به مخاطبان استفاده کند. شبکههای اجتماعی و پستهای بلاگ، انجام این کار را سادهتر از قبل کرده است. تصاویر در اینستاگرام، ویدئوها در یوتیوب یا آپارات، پستهای بلاگ در وردپرس، همگی بیانکننده داستان هستند.
روایت خوب، یکی از عوامل موفقیت در بازاریابی محتوایی است. داستان سرایی میتواند در خلق و روایت داستان به کمپینهای بازاریابی محتوایی کمک کند. بهمنظور ایجاد داستانهای فوقالعادهای که منجر به ایجاد اشتیاق مردم شود، باید بر آنچه مردم دوست دارند بشنوند و به اشتراک بگذارند، تمرکز کنید. درصورتیکه موفق شوید، نظر مخاطبان خود را جلب کنید، داستانهای شما بهسرعت از طریق بازاریابی دهانبهدهان (word of mouth) و اشتراکگذاری در شبکههای اجتماعی گسترش مییاید.
داستان سرایی در بازاریابی محتوایی ممکن است در قالبهای مختلفی مانند ویدئو، تصاویر، اسلاید، اینفوگرافیک، پستهای شبکههای اجتماعی، صفحه «درباره» شرکتها ظاهر شود.
هدف استوری تلینگ در استراتژی بازاریابی محتوایی
افزایش فروش و کسب سرمایه، میتواند بهعنوان هدف نهایی در بازاریابی مطرح شود. در این راه، ابتدا باید با مشتریان بالقوه خود ارتباطی مبنی بر اعتماد برقرار کنید. به همین دلیل است که در این مرحله به جای تمرکز بر فروش بیشتر محصولات و خدمات، باید بر برقراری ارتباط با مخاطبان تمرکز کنید.
یکی از بهترین مثالها در این زمینه، داستانی است که یک شرکت تولیدکننده لباس و تجهیزات ماجراجویی منتشر کرده است. هدف این داستان، نشان دادن سختکوشی و پشتکار شرکت در تولید و آزمایش محصولات است. این داستان به ماجراجویی هیجانانگیز یک تیم در منطقهای دوردست اشاره دارد که در طول داستان، درباره محصولات و تجهیزات شرکت نیز صحبت میشود. مخاطب پس از خواندن این داستان، تحت تاثیر قرار میگیرد که گروهی از کارکنان شرکت برای آزمایش محصولات خود، به مکانی دوردست سفر کردهاند و این موضوع باعث جلب اعتماد مخاطبان میشود.
بنابراین شما باید علاوه بر هدف نهایی که فروش هرچه بیشتر محصولات خود است، یک هدف کوچکتر برای هر داستانی که منتشر میکنید، در نظر داشته باشید.
چطور میتوانیم داستانسرایی کنیم؟
حال که متوجه شدید، داستان سرایی چیست ،به این موضوع میپردازیم که در تولید محتوای کسبوکار خود،چطور میتوانید آن را اجرا کنید؟
بهصورتکلی هر داستان باید دارای سه بخش ابتدایی یا مقدمه، بخش میانی و بخش پایانی باشد. در بخش ابتدایی باید شخصیتهای اصلی و فضای داستان را توضیح دهید. در بخش میانی، باید مشکلات داستان را مطرح کنید و در انتها، باید داستان را به نحوی بهپایان برسانید که مخاطب بتواند راهحل مشکلاتش را پیدا کند. داستان سرایی در استراتژی بازاریابی محتوایی نیز باید هر سه بخش را شامل شود:
۱- کاراکتر داستان
کاراکتر بخش مهمی از داستان است. اغلب مردم هر داستانی را با کاراکترهای آن داستان به یاد میآورند. انتخاب کاراکتر برای بازاریابی محتوایی، کار دشواری است. هدف از بازاریابی محتوایی، درگیر کردن مخاطبین با داستان است.
بهمنظور درگیر کردن مخاطبین، باید کاراکتر مناسبی را انتخاب کنید و به خوبی آن کاراکتر را معرفی کنید. برای انتخاب درست کاراکتر، باید به نیازها و خواستههای مخاطبین خود توجه کنید. زیرا اغلب مخاطبین خود را به جای شخصیت اصلی داستان تصور میکنند و مشکل کاراکتر را مشکل خود میدانند. کاراکتر میتواند هرکسی باشد اما بهتر است، شخصیتی باشد که مخاطبین هدف بتوانند با خواندن داستان، خود را به جای آنها تصور کنند.
۲- مواجه شدن با مسئله
همانطورکه گفته شد، داستان سرایی با تبلیغ محصولات متفاوت است و نباید فوراً به توضیح محصولات خود بهعنوان حلال مشکلات بپردازید، بلکه باید مشکلات را بهصورت کامل توضیح دهید. پس از معرفی کاراکتر، باید مشکلات و مسائلی که کاراکتر داستان با آن روبرو میشود را توضیح دهید. در این مرحله، مخاطب با شخصیت داستان احساس همدردی میکند. به همین دلیل، این بخش از داستان سرایی از اهمیت ویژهای برخودار است.
۳- پیدا کردن راه حل
داستان باید دارای یک پایان مشخص باشد. شخصیت داستان، پس از روبرو شدن با مشکلات، به دنبال راهحل است. در این بخش باید از تکنیکهای بازاریابی استفاده کنید و محصولات و خدمات خود را قهرمان نجاتدهندهای معرفی کنید که میتواند مشکلات شخصیت داستان را حل کند. دقت داشته باشید که پیش از معرفی راهحل، مخاطب باید متقاعد شده باشد که به کمک نیاز دارد.
دیدگاهتان را بنویسید
You must be logged in to post a comment.